تا چه میزان انتخاب پوتنسی در هومیوپاتی باید کنترل شود و آیا قانون اروپایی در این مورد افراط نکرده است؟

خلاصه: علیرغم بحث پیشرونده ،هومیوپاتی بیش از پیش به عنوان یک “واقعیت پزشکی “از سوی پزشکان و بیماران پذیرفته شده است. این فرآیند با افزایش کیفیت ساخت (داروها)،آموزش،تحقیق ونظارت بر هومیوپاتی همراه بوده است. این مقاله بحث میکند که نظارت اروپایی اکنون با این تجویز بدون تمایز که داروهای هومیوپاتی باید در قدرت 4D(X4) وبالاتر استفاده شوند،افراط کرده است.پوتنسی های پایین ومحلولهای اولیه(tinctuers) جزء لاینفک میراث هومیوپاتی هستند.از این رومحیط نظارتی مانع تحقق یکی از اهداف اصلی خودش میشود وآن در دسترس بودن محصولات بی خطر وبا کیفیت بالای هومیوپاتی است که پزشکان،بیماران و خریداران می خواهند وبه آن نیاز دارند.
کلمات کلیدی: هومیوپاتی، دوز شناسی(psology)، نظارت، امنیت، پوتنسی.

هومیوپاتی در اروپا بنا نهاده شده است و به حق است اگر گفته شود که در طی بیش از دویست سال تاریخش اروپا طلایه دار پیشرفت و نو آوری در هومیوپاتی بوده است. در طول این تاریخ طولانی هومیوپاتی با تهدیدات بسیاری مواجه بوده است و در اغلب شرایط این تهدیدات از سوی یک موسسه پزشکی شکاک و ناباور سازماندهی شده است . بهر حال در طی دهه های اخیر این تهدید اخیر به نوعی کاهش یافته است .عوامل مرتبط احتمالا شامل : افزایش قابل توجه تاثیر مبتنی بر شواهد هومیوپاتی که در منتشرات با سطح بالا نمود یافته است.(1،2)، پذیرش بالایی که توسط جامعه وبیماران به صورت افزاینده و شفاهی ابراز میشود و احتمالا شناخت روبه افزایشی که از محدودیت های طب مرسوم حاصل شده است، میشود.

درست در زمانی که من در حال ارائه این مقاله بودم،مجله لانست مقاله ای را چاپ میکرد در مورد اینکه آیا اثرات بالینی هومیوپاتی اثرات دارونما هستند(3)و گروه سردبیری عنوان این گزارش “پایان هومیوپاتی” برگزید.(4) .و آ شکارا به این علت که موید عقیده شخصی آنها بود که هومئو پاتی اثرات مشخصی ندارد. بحث کامل در مورد این مقاله ورای منظور این مقاله است اما در مورد مفهوم آنچه در بالا اظهار کردم که تهدید از سوی موسسات پزشکی کاهش یافته است خود را ناگزیر می بینم که مطلبی درباره آن مقاله بگویم. حتی یک مفسر بسیار منتقد هومیوپاتی احساس کرد که(5) این مقاله یک ” لاروبی اطلاعات” است .مولفاناستنتاج می کنند که ” احتمال می رود که اثرات آشکار هومیوپاتی چیزی بیش از اثرات دارونما نباشند.” که این استنتاج بر اساس انتاب بیشتر دلبخواه 8آزمون هومیوپاتی (و 6 آزمون طب مرسوم) از بین 105 گزارشی بوده است که هومیوپاتی را مطوب(قابل قبول) ارزیابی کرده اند.

جدا از آنکه مولفان حتی روشن نکرده اند که بز اساس کدام 8 مقاله این پاکسازی را و تعمیم بیشتر غیر علمی مبتنی بر آن را بنا نهاده اند، هر کسی با آگاهی ابتدایی از آمار می داند که وقتی تعداد کاهش می یابد، فواصل اطمینان ( ) پهن تر می شوند و در ارتباط با این مساله قدرت آمار برای نشان دادن اثرات کاهش می یابد .بنابراین به هیچوجه تعجب آور نیست که کران بالای ( ) فاصله اطمینان “نسبت مغایرت “((ratio’odds) این 8آزمون از مرز معناداری می گذرند.(0.88)ولی این مسالهدر مورد 6 آزمون انتخاب شده طب مرسومصدق نمی کند زیرا که اثرات به نفع طب رایج قوی تر هستند (نسبت مغایرت 0.58). اغلب هوموپات ها بهرحال انتظار دارند که ())به خاطر طبیعت علامت زای درمان طب مرسوم اثرات درمانی داروهای رایج بر معیارهای ” اختصاصی ” نتایج احتمالا گاهی بیشتر از اثرات داروهای هومیوپاتی باشد. مولفان در نظر نیاورده اندکه برای رسیدن به این اثرات درمانی چه قربانی کردنی در ارتباط با اثرات جانبی داروها وجود دارد.به عبارت دیگر مقایسه هومیوپاتی تنها بر اساس اثرات درمانی و با نادیده گرفتن اثرات جانبی بی ارزش است اما متاسفانه این دقیقا کاری است که مولفان کرده اند.به نظر من تعجب آور است که یک مجله با سطح بالای علمی مثل لانست چنین مقاله پیش فرض داری راچاپ کرده است..تعصب شخصی و آشکار سردبیران می تواند بخشی از توضیح آن باشد.البته بسیاری از این بحث در آخر ریشه در غیر قابل قبول داتستن هومیوپاتی در نظرگاه طب مرسوم دارد.

در زمینه این موضوع خاص مناسب است که به نمنه پزشکاتریشی ایگناز زمل وایز ismmelweSe lgnaz رجوع کنیم که در نیمه دوم قرن 19 بر اساس مشاهداتی که در بیمارستان وین داشت متوجه شد که تنها عمل ساده شستن دستها می تواند بروز عفونت و مرگ و میر و عوارض ناشی از آن را کاهش دهد. مفهوم اینکه بیماری می تواند توسط عواملی مثل این فراینباکتری انتقال یابد بهر حال همراستا با نظریه پزشکی رایج آن زمان نبود و زمل وایز نهایتا در گمنامی و دردآور آنکه به حال دیوانگی درگذشت. تنها تاریخ به ما خواهد گفت که آیا اطلاعات تجربی در مورد هومیوپاتی نیز به شکل مشابهی بی ارزش قلمداد گشته است.در این میان جامعه علمی رایج ناباور باقی خواهد ماند(حداقل تا زمانی که توضیح بیولوزیک قابل قبولی برای اثرات هومیوپاتی شناخته شود ) اما بیماران و شمار رو افزایش پزشکان ” رای مثبت دادن با پاهای خود را”حفظ خواهند داد.بنابراین من ادعا می کنم که حتی اگر بحث علمی در مورد باارزش بودن هومئپوپاتی شدت یافته است، از بعضی نظرها هومیوپاتی در دهه های اخیر از بند و بست های خود خارج شده است و این فرآیند به سطوح بالاتر تخصص گرایی در زمینه های ساخت(داروها)، آموزش ، تحقیق و به کارگیری و نظارت بر هومیوپاتی مربوط بوده است.برای مثال ساخت داروهای هومیوپاتی اکنون در تطابق با ” رویه ساخت خوب” و “کار آزمایشگاهی خوب” قرار دارد.لذاضمن آنکه هومیوپاتی ویژگی های داروسازی اختصاصی خودش را حفظ کرده استاکنون کاملا با الزامات تولید داروهای مرسوم هماهنگ شده است. و این البته پیشرفت بسیار مثبتی است. شناخته شدن به عنوان بخشی از پزشکی مدرن به معنی آن نیز هست که نظارت مناسب بر داروهای هومیوپاتی نیز باید مناسب و به مورد باشد.حتی با آنکه کشورهای دارای هومیوپاتی در این راه با سرعت های متفاوت و گاهی حتی در جهت های مختلف حرکت کرده اند، در مجموع پیشرفت بزرگی حاصل شده است. عدم هماهنگی بین این کشورها موجب حرکت بسوی هماهنگی بیشتر در نظارت بر داروهای هومیوپاتی در یک سطح اروپایی شده است. از نظر ظاهر این پیشرفت بسیار مثبتی به نظر می رسد.

نظارت مناسب منجر به دسترس بودن محصولات یا کیفیت بالا و بی خطر هومیوپاتی برای بیماران و عموم جامعهمیشود. به علاوه هماهنگی بیشتر باعث جریان آزادتر محصولات هومیوپاتی بین کشورها ، بازار بزرگتر و حق انتخاب بیشتر برای شهروندان اروپایی می گردد.بهر حال اگر نگاهی به قوانین جاری اروپایی در مورد داروهای هومیوپاتی بیندازیم آشکار می شود که هومیوپاتی با نوع جدیدی از تهدید روبروست که همانا کنترل و نظارت بیش از حد است. ماده 2/14 دستورالعمل جاری اروپایی در مورد محصولات هومیوپاتی ( دستورالعمل 27-2004 مجلس اروپا و و شورای 31 مارس2004 که دستوراعمل 83-2001 را اصلاح کرد) که از 30 اکتبر 2005 برای همه اعضاء لازم الاجرا است، می گوید که داروهای هومیوپاتی باید قدرتی در سطح 4D یا بالاتر داشته باشند. این (یک قلم از بین 10000 قانون) اساسا به عنوان یک مرز امن برای موادی که داروها از آنها منشا می گیرندو بالقوه سمیت دارند ، معرفی شده است. اما این قانون اکنون بدون تمایز در تمام موارد اجرا می گردد حتی برای بسیاری از مواد که در هومیوپاتی استفاده می شوند و به هیجوجه اثرات سمی ندارند. اگر چه هر کشور می تواند با حفظ مقررات ملی خود خارج از این بخشنامه عمل کند ، این فرایند انتخابی به طور موثری “شناخت دو طرفه” و در این راستا “جریان آزاد کالاها” بین کشورهای عضو را دور از دسترس می کند. جدا از این ، بخشنامه استفاده خوراکی و موضعی را تجویز می کند در حالیکه ما را از تجویز غیر خوراکی داروها که سابقه ای طولانی به خصوص در کشورهای آلمانی زبان دارد را محروم می سازد. یک اصل اصلی در هومیوپاتی این است که فردیت هر بیمار باید مورد توجه خاص قرار گیرد درحالیکه قانون بالا مثالی است از رویکرد “یک اندازه مناسب همه است”که پی آمد اجتناب ناپذیر چهارچوب نظارتی است که مناسب اکثر داروهای هومیوپاتی نیست که دغدغه های ایمنی ربطی به آنها ندارد.

لذا این امر مستلزم چیست؟ اینجا نیاز به ارزیابی استفاده از قدرتهای پایین و tinctures در هومیوپاتی از نظر تاریخی و علمی داریم.حوزه استفاده از قدرتهای پایین 4 D در میراث تاریخی هومیوپاتی کجاست؟مشکل اینجاست که میراث تاریخی ثابت و معینی در مورد پوتنسی وجود ندارد.هانه مان بنیانگزار هومیوپاتی انواع متنوعی از پوتنسی و روشهای تجویز راتا پایان عمر خود آزمود.بنابراین سوال اصلی که باید پاسخ دهیم آن است که آیامیزان استفاده از قدرتهای پایین و محلولهادر تاریخ هومیوپاتی چه (قابل توجه) بوده است؟اساسا پاسخ این سوال بله است. محلولها و پوتنسی های پایین در گذشته و هنوز بطور گسترده در هومیوپاتی بکار رفته اند. مثلاBURNETT-COMPTON-J در قرن 19 پوتنسی های پایین و tinctures را در درمان بیماریهای عضوی و افزایش قدرت اعضاء با موفقیت زیادی تجویز کرده است. سپس استفاده از قدرتهای پایین در آلمان توسط Reckeweg، Mzger، Leeser، Stauffer و در اتریش توسط iDursc و در فرانسه توسط Maury و دیگران گسترش یافت. استفاده گسترده از tinctures و پوتنسی های پایین در هومیوپاتی در یکی از معدود بررسی های موجود که استفاده از پوتنسی ها را ارزیابی کرده است ، مسجل شده است.(9) این بررسی تایید می کند که استفاده از پوتنسی های پایین و tinctures در هومیوپاتی مدرن رایج است. بهرحال ممکن است کسانی استفاده ازncturesti گیاهی رابیشتر طب گیاهی بدانند تا هومیوپاتی. موضوع اصلی که باید در این راستا مورد توجه قرار گیرد ، منطق و توجیهی است که پشت استفاده از پوتنسی پایین و یا tinctures وجود دارد. اگر این منطق متضمن انتخاب یک دارو بر اساس آزمون دارویی(Proving) و یا اطلاعات تایید شده بالینی است که در کتابهای ماتریا مدیکا و رپرتوری های هومیوپاتی تنظیم شده است ، آنگاه استفاده ازآن پوتنسی پایین و یا tinctures کاملا هومیوپاتیک است اما اگریک گیاه شناس از tinctures استفاده می کند ، همان دارو باید به عنوان داروی گیاهی در نظر گرفته شود لذا بطور مختصر زمینه ای که پوتنسی های هومیوپاتی بر آن مبنا تجویز می شوند است که تعیین می کند آیا تجویزی هومیوپاتیک است یا خیر . از نظر داروسازی تمایزبین هومیوپاتی و درمان گیاهی کاملا مشخص است. هر محلولی که در توافق با روش داروسازی که در سطح ملی هومیوپاتیک شناخته می شود تهیه گردد ، از لحاظ تعریف محلولی هومیوپاتیک است. حال چه شواهدی در مورد پوتنسی های پایین در مقابل پوتنسی های بالا وجود دارد؟از نظرگاه بالینی شواهد اندکی در مورد ارجحیت پوتنسی بالا در برابر پوتنسی پایین و یا برعکس وجود دارد( و یا اصلا وجود ندارد) اطلاعات محدودی که حاصل مطالعات پایه ای موجود است نیز اشاره به همین نکته دارد (10).بهرحال احتمال دارد که مکانیسم نهانی اثر پوتنسی پایین با پوتنسی بالا متفاوت باشد.

اثر پوتنسی بالا احتمالا بر اساس نوعی نقش گذاری ماده اولیه در آب یا سایر محلولهای پولار است که در چهارچوب تفسیری نظریه “پزشکی اطلاعات”می باشد.(11) .اثر پوتنسی پایین ممکن است بخشی بر اساس نظریه هورمه سیس باشد که در گروه های علمی رایج بیش از پیش شناخته می شود(12 ،13) از این مکانیسم در هومیوپاتی بیش از یک قرن است که با عنوان قانون “آرنت-شولتز” یاد می شود. حال آیا قانون نظارتی اروپا افراط کرده است؟ من احساس می کنم که پاسخ آری است. نیت پشت نظارت، حفظ مصلحت عامه به روش های مختلف است : اول و نخست از همه محصولات هومیوپاتی باید ایمن باشند. ثانیا داروهای هومیوپاتی باید بطور گسترده در دسترس هر دو گروه جامعه عمومی و پزشکان باشد تا حق انتخاب را به حداکثر برساندو محدود کردن دسترسی به پوتنسی های پایین که جزء لاینفک میراث هومیوپاتی هستند در خدمت هدف اخیر نیست.مقصود سومی که پشت نظارت وجوددارد ایجاد اطمینان در مورد موثر بودن محصولات است یا در نبود تامین نامه آشکار و صریح تضمین کند که محصولاتی که شواهد قوی تری به نفع آنها وجود دارد ،دارای مزایای قطعی و مسلمی هستند. برای دستیابی به این مقصود کارخانه ها باید منابع بیشتری را برای تحقیقات لازم سرمایه گذاری کنند.بهرحال این موضوع اخیر تسهیلاتی ندارد و نیاز به سرمایه کذاری منابع قابل توجهی در مسیر الزامات نظارتی که هر چه بیشتر پیچیده و طاقت فرسا می شوند ، دارد.لذا ممکن است که از یک چیز خوب بیش از حد داشته باشیم.پیشرفت نظارت در چند دهد اخیر نقشی اساسی در ایجاد اطمینان در افزایش دسترسی به محصولات هومیوپاتی با کیفیت بالا و ایمن که بیماران و خریداران طالب آنند، داشته است اما بهرحال اکنون به نظر می رسد که به نقطه بازگشت رسیده ایم . جایی که مفاد نظارتی عملا تهدیدی است برای تخریب آنچه در آغاز می خواستیم به آن برسیم. در نهایت جامعه هومیوپاتی ،ناظران و مصرف کنندگان می توانند این هدف را تامین کنند که به توازن مطلوبی در این زمینه دست یابیم و آن را در آینده نیز حفظ کنیم.

Robbert van Haselen

مترجم:
دکتر بهنوش نوشی

International Institute for Integrated Medicine (INTMEDI)، Kingston، Surrey، United Kingdom

Wien Med Wochenschr (2005) 155/21–22: 479–481

DOI 10.1007/s10354-005-0231-z

Received September 5، 2005; accepted September 22، 2005

© Springer-Verlag 2005

References

1. Cucherat M، Haugh MC، Gooch M، Boissel J-P (2000) Evidence of clinical efficacy of homeopathy. A metaanalysis of clinical trials. Eur J Clin Pharmacol 56: 27–33

2. Linde K، Clausius N، Ramirez G، et al (1997) Are the clinical effects of homeopathy placebo effects? A meta-analysis of placebo-controlled trials. Lancet 350: 834–843

3. Shang A، Huwiler-Müntener، Nartey L، et al (2005) Are the clinical effects of homoeopathy placebo effects? Comparative study of placebo-controlled trials of allopathy and homeopathy. The Lancet 366: 726–732

4. Editorial (2005) The end of homeopathy. The Lancet 366: 690

5. Vandenbroucke JP (2005) Homoeopathy and “the growth of truth”. The Lancet 366: 691–692

6. Reckeweg HH (1994) Homotoxicology: illness and healing through anti-homotoxic therapy. 4th ed. Aurelia Verlag، Baden-Baden

7. Schmitz M (2000) Strömungen der Homöopathie: Konzepte-Lehrer-Verbreitung. KVC-Verlag، Essen

8. Coulamy A (2000) Les basses dilutions homéopatiques: sont-elles démodées? Cahiers de Biothérapie 161: 55–58

9. Deroukakis M (2002) Selection of potencies by medical and non-medical homeopaths: a survey. Homeopathy 91: 150–155

10. Gibson SLM، Gibson RG (1996) The effects of homoeopathic potencies of house-dust mite on the migration of house-dust mite-sensitive human leucocytes. Compl Ther Med 4: 169–171

11. Bastide M، Lagache A (1998) A new paradigm applied to high dilution effects on the living body. In: Taddei C، Marotta P (eds) High dilution effects on cells and integrated systems. Singapore، New Jersey، London، World Scientific Publ، pp 335–345

12. Calabrese EJ (2005) Challenging dose-response dogma. The Scientist 19: 22–23

13. Blackman S (2005) “Industrial” pollutants reveal a surprising origin. The Scientist 19: 24–25

14. Schulz H (1888) Über Hefegifte. Pflügers Arch Ges Physiol 42: 517–541 481

آخرین بروزرسانی ( جمعه ، 26 شهریور 1389 ، 10:57 )

0
  نوشته‌های مرتبط

You must be logged in to post a comment.